شاید تفاوت اصلی میان نابغه و مخترع عادی در این حقیقت باشد که نابغه از قوه تصور خلاق خود استفاده می کند، در حالی که مخترع از این قوه درونی هیچ چیز نمی داند. مخترع علمی از هر دو قوه تصور خلاق و تصور ترکیبی بهره می برد.
به عنوان مثال مخترع علمی یک اختراع را با سازمان دهی و ترکیب اندیشه های شناخته شده یا اصول تجربی حاصل از قوه استدلال شروع می کند. اگر بفهمد که دانش او برای تکمیل اختراع کافی نیست، از منابع دانشی که از طرق قوه تصور خلاق حاصل می شود، بهره می برد. این روش با روش های دیگر متفاوت است، اما اساس آن چنین است:
۱) او ذهن خود را برمی انگیزاند تا در سطحی بالاتر عمل کند
۲) او بر فاکتورهای شناخته شده اختراعش تمرکز کرده و در ذهن خویش تصویری روشن از فاکتورهای ناشناخته اختراعش نقش می بندد. این تصویر را در ذهن خود نگه می دارد، تا این که ضمیر ناخودآگاه آن را دریافت کند، سپس با پاک کردن تمام افکار از ذهن به انتظار می نشیند تا جواب مورد نظر در ذهنش «جرقه» بزند.
گاهی نتایج به صورت مشخص و سریع حاصل می شوند. گاهی نیز نتایج نسبت به میزان پرورش حس ششم یا قوه خلاق ضعیف و گاهی منفی می باشند.
کتاب: think & grow rich
مترجم: ف.ش.س.
ارسال توسط هوشیار
آخرین مطالب